![]() |
(گفتگو با محمدعلی توحیدی)
سؤال: امروز 30تیر و یادآور آن تظاهرات و حمایت گسترده مردم ایران در حمایت از دکتر محمد مصدق برای نهضت ملی کردن نفت ایران است. میخواهم به این موضوع و روابط رژیم آخوندی ـ در حقیقت خود خمینی ـ و مصدق بپردازم. با اینکه چه در داخل و خارج کشور و چه دوست و دشمن، مصدق را بهعنوان یک رهبر ملی میشناسند، ولی دیدیم که خمینی چه کینهیی نسبت به او داشت. از همان روز 14اسفند 57شروع شد. چرا اینطوری بود؟
محمدعلی توحیدی: سؤال بسیار مهمی است؛ چرا که فکر میکنم در رخداد 14اسفند 57 ـ یعنی کمتر از یک ماه بعد از آن که خمینی بر آن موج انقلابی، به نحو بسیار خائنانهیی و به قول خودش بدون هیچ احساس انسانی و ملی پا گذاشت و وارد ایران شد و در 22بهمن هم که انقلاب به پیروزی رسید ـ خمینی با بزرگترین چالشی که در کل حکومتش ـ که هنوز هم هست ـ روبهرو شد. حادثه 14اسفند 1357بهدلیل پارامترهایی که در آن بود، حادثه بسیار مهمی بود. در آن مراسم ما شاهد حضور میلیونی مردم بودیم. در حالی که خمینی هرگز نمیخواست چنین اتفاقی بیفتد. در این مراسم سخنرانی برادرمان مسعود را در تجلیلی روشن و صریح و قدرشناسی از رهبری مصدق داشتیم. همچنین حضور پدر طالقانی را داشتیم که برای مردم سمبل آن حضور میلیونی تاسوعا و عاشورا بود که به دعوت پدر طالقانی به خیابانها میآمدند. این صحنه حضور نیروهای سیاسی، حضور توده مردم و حضور پدر طالقانی بود. سخنرانی مسعود هم تأکیدش بر ارزشهای ویژه مصدق بود: از بابت فداکاری، سازشناپذیری، از بابت شرافت و رابطهیی که با خلق داشت و از بابت وفاداریاش به شهدای قیام 30تیر. مصدق یک رفرمیست بود، ولی با برآمد انقلابی توده مردم وفا کرده است. دنبال قدرت نرفت و سازش نکرد. اینها همان نکاتی بودند که مسعود در سخنرانیاش با حضور توده عظیم مردم بر آنها انگشت گذاشت. و اینها حادثههایی بودند علیه خوی شیطانی و دیکتاتوری و استبدادی در نهاد خمینی از بابت ولایت مطلقه فقیه و قبضه رهبر مطلقالعنان و خودکامهگی. بهعبارتی مسعود به این عفونتی که در خمینی بود، نیشتر زد. در نتیجه این منفجر شد. دیدیم که خمینی حرفهایی علیه مصدق زد و چطوری با وقاحت گفت برای یک استخوان دارند این حرفها را میزنند. البته خمینی از قبل هم از حامیان کاشانی بود. بعد از خیانت به مصدق و منفور شدن کاشانی، خمینی باز برایش مجلس عزا میگذاشت. از قبل هم کینه داشت. رگ و ریشه خمینی هم از بابت ارتجاعی بودنش، میرسد به شیخ فضلالله نوری . ولی این فوران کینهتوزی او به مصدق و رودرروییاش با ایران و ایرانی، در اینجا بیشتر بارز شد؛ در چنین صحنهیی که انتظارش را نداشت و بسیار برایش گران آمد. سؤال: لازم است صحبتهایی از دکتر مصدق و همینطور سخنرانی برادر مسعود در 14اسفند 57بر سر مزار دکتر محمد مصدق را بشنویم. بعد من سؤال بعدی را طرح میکنم. مصدق: «این ملت آنجاکه پای شرافت و استقلال مملکت در میان باشد، مرگ را بر زندگانی آلوده به ننگ و رسوایی ترجیح میدهد و به هیچ قیمت از ادامه نهضتی که آن را به بهای خون فرزندان خود خریده است، باز نخواهد ایستاد». مسعود رجوی: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام رهبری فقید که در اینجا آرمیده است. رهبری استوار، سرسخت و سازشناپذیر که نخستین بار، درک مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم. آنکه در میهن خود غریب و در خانهاش در تبعید و در عین زنده بودن، چونان شهید بهسر برد. از این رو جای آن است که خالصانهترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار بزرگ جنبشهای ضداستعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم. و همچنین درود بفرستیم به شهید پر افتخار، وزیر خارجه قهرمان دکتر مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی، قهرمان ملت ایران. و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار 30تیر. پس برخیز ای پیشوای گرامی! و ببین که چگونه نمایندگان جمیع اقشار و طبقات، بر مزارت از کران تا به کران گرد آمدهاند تا خاطره و راهت را گرامی دارند».http://bit.ly/2uMRHyX |
Sunday, July 23, 2017
ورشکستگی و فلاکت خمینی و بازماندگانش در برابر مصدق، مجاهدین و مردم ایران
Subscribe to:
Post Comments (Atom)

No comments:
Post a Comment